جوانمرد قصّاب

۞جوانان دارالولایه سیستان۞

ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

درباره ما


این وبلاگ فقط بخاطربرجاماندن نام دارالولایه سیستان درذهن شماعزیزان است.سیستان راازاین روی دارالولایه نام گذاری کرده اندکه درزمان معاویه لعنت الله دستور دادتامولایمان امام علی (ع)برروی منابرسبع لعن کنندولی مردومانی عاشق اهلبیت (ع) ازخطه سیستان این ننگ بزرگ راقبول نکردنندکه داستان درازدارد

نویسندگان

موضوعات مطالب

پیوندهای روزانه

لینک های ویژه

دیگر امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 44
بازدید ماه : 433
بازدید کل : 616714
تعداد مطالب : 433
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

لینک دوستان وبگاه


 تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوانان دارالولایه سیستان و آدرس h.alamdar.z.LXB.ir لینک نمایید..یاعلی





آرشیو مطالب

برچسب‌ها

طراح قالب

ثامن تم؛مرجع قالب و ابزار مذهبی وبلاگ و سایت
یا صاحب الزمان (عج) السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) یا مهدی ادرکنی ...

متبرکه زيارت مي کنند. در شهرها ومکان هاي ديگر ايران هم مقبره هايي به نام جوانمرد قصّاب وجود دارد و اين ها آدمي را به گمان وا مي دارد که شايد جوانمرد قصّاب شخصيت تاريخي ناشناخته اي باشد. گفتني است که مقبره هاي جوانمرد قصّاب در قرون گذشته نيز مشهور بوده است. در قرن هشتم، حمدالله مستوفي (متوفي: 750 ق.) از مدفن او در ري ياد کرده، که ظاهراً همان جايي است که اکنون در جنوب تهران بقعه ي جوانمرد قصّاب بر پاست؛ اما عبد الرزاق سمرقندي ؛ مورخ قرن نهم هجري، در ذکر وقايع سال 864 ق. از مدفن جوانمرد قصّاب در سرخس سخن گفته است. در قرن نهم ، مولانا حسين واعظ کاشفي سبزواري در فتوّتنامه ي سلطاني، مفصّل ترين کتاب کهن فارسي درباره ي آيين جوانمردي، نام جوانمرد قصّاب را عبدالله و پدرش را عامر بصري ذکر کرده و او را از ملازمان محمّد حنفيه (متوفي: 81 ق.) فرزند امام علي(ع)، و نيز از «هفده کمر بسته ي» مولي علي(ع) دانسته است. جوانمردان در آيين تشرّف به جوانمردي ميانِ خود را با کمربندي خاصّ به نام «شدّ» (=شدّه=رشته) مي بستند و معتقد بودند که شاهِ مردان، علي(ع) ، هفده تن را به جوانمردي مشرّف گردانيد و با دستان خود برخي از آنان را کمر بست. واعظ کاشفي همچنين مي گويد که سلّاخان سندِ رسميت و اعتبار پيشه ي خود را با انتساب به جوانمرد قصّاب بايد درست کنند زيرا که در روز واقعه ي غدير خم حضرت امير(ع) گوسفند قرباني کرد و جوانمرد گوسفند را سلّاخي نمود. نخست حضرت امير(ع)، خود، گوسفند را پاره کرد و آن کار را به جوانمرد واگذار فرمود.

 جوانمردان در آيين تشرّف به جوانمردي ميانِ خود را با کمربندي خاصّ به نام «شدّ» (=شدّه=رشته) مي بستند و معتقد بودند که شاهِ مردان، علي(ع) ، هفده تن را به جوانمردي مشرّف گردانيد و با دستان خود برخي از آنان را کمر بست.

با اين حال، هيچ اطلاع تاريخي از شخصي به نام عبدالله بين عامر بصري، مشهور به جوانمرد قصّاب، در دست نيست. شايد اين نام از نامِ عبد الله بن کُرَيزبن ربيعه ي اموي، بر ساخته شده باشد که در عهد خلافت عثمان، حاکم بصره بود و نقل است که علي(ع) درباره ي او فرمود: «ابن عامر سيّد فتيان قريش است».

محمد علي يزدي شاهرودي، يکي از درويشان خاکسار دوره ي قاجاريه، در رساله اي که در سال هاي 1317-1315 ق. درباره ي اصناف نوشته، گفته است که علي(ع) در يمن سه کس را ميان بست که سومي نُصَير (يا نَصير) قصّاب اصفهاني مشهور به جوانمرد قصّاب بود و قصّابان سلسله ي سند صنف خود را به او و به حضرت ابراهيم(ع) مي رسانند. اما چنين نامي نيز شناخته نيست. در فتوّت نامه ها و رسائل اصناف عربي نيز نام جوانمرد قصّاب ذکر شده است اما غالباً به صورت: «جومرد القصِاب».

در فتوّت نامه ي سلطاني نخستين کاربرد و ساخت برخي از جامه ها و ابزارهاي خاصّ قصابان و سلّاخان، نظير پيش آويز، که ابزاري شبيه قَناره (قِنّارَه) بوده است و به آن گوشت مي آويخته اند، کاردمال، که ظاهراً کارد را با آن تيز مي کرده اند، و تَنوره، که گونه اي پيش بند بوده، به جوانمرد قصّاب منسوب است.

با اين حال، در برخي از فتوّت نامه هاي کهن تر  مانند فتوّت نامه ي مولانا ناصري، از قرن هفتم، قصّابان از اصنافي بر شمرده شده اند که شايسته ي فتوّت داري نيستند. اما، نکته ي قابل توجه اينکه در قصّه هاي عياري که سخن از جوانمردي و خلق و خوي عياري است، معمولا يکي از قهرمانان، عياري است که پيشه ي قصّابي دارد. در سمک عيار، که ظاهراً کهن ترين اين گونه قصّه ها است، عياري به نام «جنگجوي قصّاب» که در عياري و جنگاوري ممتاز است، از «سرخ علمان» و شادي خورده ومريد و شاگرد سمک عيار است.

تصوير

 در قرن نهم، در داراب نامه ي بيغمي، در بخشي که پهلوانان و عياران ايران به دمشق وارد مي شوند، سخن از قصّابي به نام «جواندوست قصّاب» است که دعوي جوانمردي داشت و بسياري از جوانمردان دمشق در خدمت او بودند. ياران جوانمرد او نيز همگي قصّاب بودند و تو گفتي که او پيشواي جوانمردان اين صنف بوده است. جواندوست قصّاب که به رسم اهل فتوّت در غريب نوازي وياري پهلوانان ايراني جان فشاني مي کند، عيار است و فنون عياري را نيک  مي داند.

 با عنايت به اين روايت ها به نظر مي رسد که در روزگاران کهن به گونه اي صنف قصّاب با آيين عياري و جوانمردان جنگجوي در پيوند بوده است و بر همين اساس داستان جوانمرد قصّاب برساخته شده و مشهور گشته است، هر چند که در برخي از فتوّت نامه ها، با تأثر از فقه اسلامي که پيشه ي قصّابي را مکروه دانسته، اين صنف از فتوّت به دور دانسته شده است.


به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 30 خرداد 1392 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )