داستانک

۞جوانان دارالولایه سیستان۞

ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

درباره ما


این وبلاگ فقط بخاطربرجاماندن نام دارالولایه سیستان درذهن شماعزیزان است.سیستان راازاین روی دارالولایه نام گذاری کرده اندکه درزمان معاویه لعنت الله دستور دادتامولایمان امام علی (ع)برروی منابرسبع لعن کنندولی مردومانی عاشق اهلبیت (ع) ازخطه سیستان این ننگ بزرگ راقبول نکردنندکه داستان درازدارد

نویسندگان

موضوعات مطالب

پیوندهای روزانه

لینک های ویژه

دیگر امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 414
بازدید کل : 616695
تعداد مطالب : 433
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

لینک دوستان وبگاه


 تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوانان دارالولایه سیستان و آدرس h.alamdar.z.LXB.ir لینک نمایید..یاعلی





آرشیو مطالب

برچسب‌ها

طراح قالب

ثامن تم؛مرجع قالب و ابزار مذهبی وبلاگ و سایت
یا صاحب الزمان (عج) السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) یا مهدی ادرکنی ...

نصيحت زاهد 

گرمی هوای تابستان شدت كرده بود . آفتاب بر مدينه و باغها و مزارع‏ اطراف مدينه به شدت می‏تابيد ، در اين حال مردی به نام محمد بن منكدر كه‏ خود را از زهاد و عباد و تارك دنيا می‏دانست - تصادفا به نواحی بيرون‏ مدينه آمد ، ناگهان چشمش به مرد فربه و درشت اندامی افتاد كه معلوم بود در اين وقت ، برای سركشی و رسيدگی به مزارع خود بيرون آمده ، و به واسطه‏ فربهی و خستگی به كمك چند نفر كه اطرافش هستند و معلوم است كس و كارهای خود او هستند ، راه می‏رود .
با خود انديشيد : اين مرد كيست كه در اين هوای گرم خود را به دنيا مشغول ساخته است ؟ ! نزديكتر شد ، عجب ! اين مرد محمد بن علی بن الحسين ( امام باقر ( است ؟ اين مرد شريف ، ديگر چرا دنيا را پی‏جويی می‏كند ؟ ! لازم شد نصيحتی بكنم و او را از اين روش باز دارم .
نزديك آمد و سلام داد . امام باقر نفس زنان و عرق ريزان جواب سلام داد .
- " آيا سزاوار است مرد شريفی مثل شما در طلب دنيا بيرون بيايد ، آن‏ هم در چنين وقتی و در چنين گرمايی ، خصوصا با اين اندام فربه كه حتما بايد متحمل رنج فراوان بشويد ؟ ! چه كسی از مرگ خبر دارد ؟ كی می‏داند كه چه وقت می‏ميرد ؟ شايد همين‏ الان مرگ شما رسيد . اگر خدای نخواسته در همچو حالی مرگ شما فرا رسد ، چه وضعی برای شما پديد خواهد آمد ؟ ! شايسته شما نيست كه دنبال دنيا برويد ، و با اين تن فربه در اين روزهای گرم ، اين مقدار متحمل رنج و زحمت بشويد . خير ، خير ، شايسته شما نيست " .
امام باقر دستها را از دوش كسان خود برداشت و به ديوار تكيه كرد و گفت : " اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم ، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته‏ام ، زيرا اين كار ، عين طاعت و بندگی خداست . تو خيال كرده‏ای‏ كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست . من زندگی و خرج دارم ، اگر كار نكنم و زحمت نكشم ، بايد دست حاجت به سوی تو و امثال تو دراز كنم . من‏ در طلب رزق می‏روم كه احتياج خود را از كس و ناكس سلب كنم . وقتی بايد از فرارسيدن مرگ ترسان باشم كه در حال معصيت و خلافكاری و تخلف از فرمان الهی باشم ، نه در چنين حالی كه ، در حال اطاعت امر حق هستم ، كه‏ مرا موظف كرده بار دوش ديگران نباشم ، و رزق خود را خودم تحصيل كنم " .
زاهد : " عجب اشتباهی كرده بودم ، من پيش خود خيال كردم كه ديگری را نصيحت كنم . اكنون متوجه شدم كه خودم در اشتباه بوده‏ام ، و روش غلطی را می‏پيموده‏ام و احتياج كاملی به نصيحت داشته‏ام "   ( 1 ) .

پاورقی :
1ـ بحار الانوار ، چاپ كمپانی ، جلد 11 ، حالات امام باقر ، صفحه 82

 



به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط :
برچسب ها : داستانک
نویسنده زریافتی در سه شنبه 11 تير 1392 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )